●
جای شما خالی شنبه رفتم حراجی اسب! نه که حالا اصلا بلد باشم که سوارشون بشم ها! ولی دوستم سوارکاره و منو برد :)
چه چتری های خوشگلی داشتن این اسب ها. من تا حالا فقط شمال اسب سوار شده ام. اونارم که میگن اسب نیست در واقع قاطرن بیشتر. چمیدونم والا.
ولی اینایی که شنبه دیدیم اسب وحشی بودن و از کالیفرنیا آورده بودنشون برای فروش. عکساشونو گذاشتم
اینجا. عکس زیاد گرفتم ولی خیلی خوب نشدن, نور خیلی بد بود.
یه کره اسب دیدم کسی برای دخترش خرید 125 دلار که خوب اصلا گرون نیست ولی چون اسبا وحشین باید کلی هم پول مربی براشون داد. جماعتی که اومده بودن اسبا رو ببینن بیشتر تیپ کشاورزی بودن و فکر میکنم اسبها رو برای کارهای مزرعه شون میخواستن. آدم این طبقه آمریکا رو میبینه خیلی متاسف میشه. اینا همه شون با همون زندگی کشاورزی میتونن تلویزیون و غیره برای خونه شون بخرن, بالاخره هرچند هم طول بکشه ولی صاحب خونه میشن و همه شون هم اقل کم یه دونه ماشین دارن, درس هم که بالاخره میخونن, حال اینکه ما...
**با اینکه خیلی وقته متوجه شدم که خارجیا با ما در خیلی مسایل فرق دارن ولی هنوزم یه چیزایی رو که میبینم تعجب میکنم. من با دو تا خانواده که هر دوتاشون زن و شوهر جوونن دوستم.
گروه اول اهل ورمانت هستن که از ایالت های بسیار روشن فکر آمریکاست. گروه دوم اهل کانادان. اگر فیلم معروف مایکل مور: بولینگ برای کلمباین رو دیده باشین این دوستای من اهل همون شهر کوچیکین که درست اونور آب از میشیگانه و آمار خشونت توش تقریبا صفره.
القصه, هر دو گروه از دبیرستان با هم دوست دختر پسر بودن. گروه اول پسره یه کم تنبل بوده از لحاظ درسی ولی عاشق آشپزیه و خیلی هم خوش سر و زبونه و خیییلی پسره خوبیه. دختره الان داره دکترا میخونه. پسره بعد از اینکه چند سال تلاش میکنه که درس خون بشه فایده نمیکنه و آخرش از دانشگهاه انصراف میده. الانم توی مغازه فتو کپی کار میکنه. صبحها زنشو میبره سر کار, بعد از ظهر با هم بر میگردن و بعد شوهره غذا درست میکنه. انقذر هم با هم خوش و خرمند که نمیدونین.
گروه دوم پسره داره دکترا میخونه و دختره لیسانسه که خوب تا اینجاش معمولیه. جای عجیبش اینجاست که ما خواهر و شوهر خواهرش دختره رو در یه مراسمی دیدیم و هر دوتاشون کلی خوشگل و خوشتیپ بودن و آخر فهمیدیم که پسره آتش نشانه و دختره رو هم نمیدونم.
حالا تو ایران عمرا اگه همچین چیزایی بشه دید. اینجا مردم برای دل خودشون زندگی میکنن. اگه با هم حال میکنن دیگه کار ندارن که منصب اجتماعی طرف چیه یا فلان خاله خانباجی چی فکر میکنه.
به نظر من که باید ازشون یاد بگیریم.
***
فتو گالری رو هم دوباره عوض کردم. از پیشنهادای همه تون ممنونم. سعی کردم که همه شو انجام بدم. اگه بازم چیزی به فکرتون میرسه حتما بگین. عکسهای جدید هم داره. برای هر عکسی هم یه جای کامنت گذاشتم.
****
زیتون جون, از
عکس دریا خیلی ممنون. گفتم اینجا تشکر کنم دوباره که خواننده ها هم دریا رو ببینن :)
Excerpt: People in USA live their lives as they wish I think. They don't really care about others. Whereas for we Iranians, pleasing others has become part of the culture. Sometimes this effort to please the rest of the world could hold you back from finding your true self and needs.
□ نوشته شده در ساعت
11:38 AM
توسط Koozeh Banoo