● من تازه امروز فهميدم که تو جشن ِ تيرگان فال ِ کوزه ميگيرن:
"جشن تيرگان به چند دليل مختلف برگزار مي شود اول اين كه اين روز در اسطوره شناسي ايران باستان، روزي است كه تيشتر، فرشته باران بر اپوش ديو خشكسالي غلبه مي كند. در واقع اين روز آغاز زندگي دوباره، پايان خشكسالي و آغاز سربلندي است و دوم، سيزدهم تير ماه روزي است كه آرش كمانگير با از دست دادن جان خود و گذاشتن آن در كمان در قالب تير، مرز ايران و توران را مشخص كرد. در حقيقت تيرگان روز پايان جنگ و آغاز صلح است. زرتشتيان می گويند در قديم اين جشن به بزرگی نوروز برگزار می شد و ۹ روز طول می كشيد كه يكی از آداب گذشته ايد بود كه در تير روز تاری از ابريشم الوان و سيم نازك و ظريف كه تير وباد است می بافتند و آن را به مچ دست يا دگمه لباس می بستند و شيرينی می خوردند ودر روز باد ايزد كه بيست و دوم تير يعنی ۱۰ روز بعد است، آن تار را باز كرده به باد می دادند و باز شيرينی می خوردند. در مورد فلسفه اين تار می گويند به دليل اهميت زياد اين جشن در اين روز همگی لباس نو می پوشيدند و ۹ روز جشن را ادامه می دادند. چون برای همه پوشيدن لباس نو ممكن نبود اين تار بافته می شد كه در واقع نماينده لباس نو بود كه به مچ دست يا دگمه لباس می بستند كه در واقع يك پوشيدنی نو از دوختنی يا بافتنی همراه داشته باشند.امروز بستن اين تار در ميان زرتشتيان معمول نيست. از مراسم بسيار قديمی كه باز امروز مرسوم نيست،خوردن گندم پخته در روز جشن و شكستن سفالها در اين روز بود كه ابوريحان بيرونی دليل خوردن گندم را چنين می گويد كه چون در جنگ افراسياب و منوچهر و پس از صلح آنهامردم همچنان در حصارها زندگی می كردند و فرصت آرد كردن گندم را نداشتند مجبور بودندگندم پخته را بخورند.شكستن سفال ها را كه از آيين های قديم اين جشن می دانند به جنگ افراسياب و منوچهر و همچنين ستاره تير يا ايزد باران وآب مربوط می دانند. از ديگر مراسم اين جشن كه بسيار زيبا برگزار می شد و باز بايد گفت كه امروز معمول نيست «لال شيش»می بود.جوانان تركه به دست به خانه هايی می رفتند و در می زدند و با ديدن صاحب خانه او را آرام با تركه می زدند و سپس با دريافت هديه ای تركه را به صاحب خانه می دادند و او آن تركه را تا سال ديگر به عنوان شی متبركی نگهداری می كرد. در اينجا شيش=تركه=تير ، يادآور تير آرش است و رفتار لال بازی حكايت از سكوت و آرامش و در عين حال پنهان كاری می كند. ...
و در آخر رسم ديگری كه با ابعاد بر جای مانده فال كوزه می باشد كه شب جشن تمام افراد فاميل و آشنا دور هم جمع می شدند و كوزه ای را از آب پر می كردند و دختر باكره ای اين كوزه را می گرداند و تمام افراد با نيتی شی ای را در آن كوزه می انداخت و در آخر در شب اين دختر كوزه را كنار آتش گاه يا محل نورخانه می گذاشت و تا روز بعد كه جشن بود و پايان آن همان دختر با خواندن غزل ها و شعرهای گوناگون افراد حاضر در جشن اشيا موجود در كوزه را بيرون می آورد و صاحب شی ، شعر شی خود را به شگون دريافت می كرد."
به نقل از سايت های زير:
www.yataahoo.com
http://www.chn.ir
http://onlyred.blogsky.com
http://khabarnameh.gooya.com/culture/archives/013196.php
کسی فال نمی خواد؟ اگه شيتيلی بدين براتون ميگيرم ها!!!
************
Photo Blog Updated!!!
□ نوشته شده در ساعت
11:31 AM
توسط Koozeh Banoo