● ازامتحانای بعد از ظهر خيلی بعدم مياد! آدم ميمونه با يک عالم وقت اضافه اون روز صبح که نميدونه بايد باهاش چی کار کُنه!
2ساعت ِ ديگه امتحان دارم و بعدش اين ترم هم تموم ميشه. حوصله ام سر رفته!!! ديگه چيزی هم به نظرم نمی آد که بخونم. نميدونم چرا آدم وقتی امتحان داره هرکاری ميکنه غير از درس خوندن. حداقل من که اينطوريم! مثلا فايل های کامپيوترم رو مرتب ميکنم، خونه رو جمع ميکنم، ظرفها رو ميشورم، روزی صد دفعه دوش ميگيرم، تمام اخبار روز رو مطالعه ميکنم و بلاخره هفت رنگ خودکار و ماژيک شبرنگ ميگيرم دستم که بشينم خير سرم درس بخونم. هيچ وقتم از امتحان خوشم نيومده. البته آدم هميشه سر ِ امتحان خيلی درس براش جا می افته. انگار که جمع بندی ميشه. حالا جای خنده است که من با اين همهِ علاقه وافر به علم و دانش تا حالا ۲۱ سال ميشه که دارم درس ميخونم !!! به خدا هميشه هم همين بوده! راهنمايی هم که بودم سه تفنگدار ميخوندم سر امتحانهای ثلث. انشالا يه سال ِ ديگه تموم ميشه و منم فارغ التحصيل ميشم. اون موقع تازه اول ِ بدبختيه که حالا کجا ميخوام مشغول ِ به کار بشم و حقوق چقدره و اصلا من چه جور کاری دوست دارم و غيره!!! دارم فعلاسعی ميکنم ببينم که من در زندگی چی برام مهمتره، وقتی که با خودم کنار بيايم بعدش بايد ببينم چه جور مسير ِ کاريم رو دنبال کنم... مثلا ميخوام برم درس بدم يا در بخش ِ تحقيق و توسعه يه شرکت استخدام شم يا...
فکر کنم دارم حسابی اراجيف ميگم قبل از امتحان! برم دوره کنم فعلا!
□ نوشته شده در ساعت
12:31 PM
توسط Koozeh Banoo